تابستون 95 ويلاي دايي جمال تو ازمير
من اصلا نميتونم توصيف كنم پسركم چفدر دريا رو دوس داره
چقدر خوب و بدون ترس شنا ميكنه و ميپره تو دريا... سه تايي چه خوش گذشت با ماشين خودمون رفتيم تا مرز خوي رفتيم صبحونه خورديم بعد راه افتاديم مرز هم خيلي شلوغ نبود كمي تو وان گشتيم تا وقت پرواز هواپيما برسه
بعد با هواپيما رفتيم ازمير از اونجا هم داي جمال زحمت كشيد و ما رو برداشت برد ويلا...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی