سهند نمونه خواهسهند نمونه خواه، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
عشق من و بابايي عشق من و بابايي ، تا این لحظه: 16 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

تقديم به پسر گلم سهند جان

اولين اردوي پسر عسلم در ارديبهشت ماه 95 از مدرسه پارلا

واي چه روز خوبي بود منم از اداره مرخصي گرفتم چون قرار بود مامانها هم با بچه ها باشن رفتيم پارك عباس ميرزا خيلي خيلي خيلي خوش گذشت... ولي يه خاطره بد كه از اون روز برامون موند پاك شدن فيلمهاي اردو از گوشي مامان بود .. ببخشيد ماماني من خودم خيلي ناراحت شدم ولي عكساتو دارم مسابقه سيب خوري ...
5 فروردين 1396

خاطرات نوروز 95

عزيز دلم امسال عيد همه برنامه ريزي هامون به هم خورد  قرار بود با خاله جون اينا و خان دايي اينا بريم باكو ولي مريضي حاجي مامان مانع شد ....ديگه چون مادر تنها ميموند و همه هم تقريبا مسافرت بودن  مجبور شديم ما بمونيم ولي چند روز رفتيم سرعين و سردابه خيلي خوب شد      اينم گردش در تبريز اينم چند تا عكساي سفر كوچولومون   اينم طبيعت زيباي سردابه                      &nb...
8 خرداد 1395

94/11/21 سومين تولد چهارسالگي نفس مامان توي مدرسه

قربونت برم اين دو تا تولد با چه مشقتي بود روز تولد اصلي خودت كه به درخواست خودت تو مدرسه گرفتيم بازم همراه با حاشيه بود هم خوب و هم بد چون اون روز عقد نانا بود و هم بابا جون سخت سرما خورده بود واقعا عذابي كه اون روز كشيدم رو فراموش نميكنم قرار بود دسرها و سالادهاي شام عمه رو من درست كنم از طرفي بابا جون هم مريض بود و نميتونست تو خريد و چي و چي كمكم كنه از يك طرف و  تولدت توي مدرسه هم از طرف ديگه دست نويد جون درد نكنه كه كمك كرد وسايل تولد رو ببريم مدرسه  قبل از اينكه بيام مدرسه با داي داي برديم به بابا جون سرم زدن بعدا من كاراي مدرسه رو انجام دادم بعد هم شما رفتين خونه مادر كه ما به عقدكننون نانا برسيم ...
6 خرداد 1395

94/11/15 تولد چهارسالگي پسر خوشگل و خوش تيپ

بعد از تولد ميلادي كه توي رستوران سه نفري برگزار شد تولد اصليتو با تم رنگين كمان برگزار كرديم و خيلي خيلي بهمون خوش گذشت البته از چند روز قبل كه تدارك تولد رو ميديديم متاسفانه ژدر شوهر عمه فوت كرد و اون روز اونها نتونستن تو تولد شركت كنن و خيلي از مهمونامون متاسفانه نيومدن  **************************** روز تولد هم مامان خيلي خسته شد چون بايد هم به مراسم دفن شركت ميكرديم و هم ...  ولي دست عمه جون درد نكنه كه به ما اجازه داد برنامه تولد رو به هم نزنيم و باعث شد بهت خيلي خيلي خوش بگذره چون تقريبا همه دوستات رو دعوت كرده بوديم كه اميدوارم به اونها هم خوش گذشته باشه اينم عكساي تولد رنگين كموني پسر خوشگلم كه باز...
6 خرداد 1395

چهارشنبه سوري سال 94

الهي مامان قربونت بره منو بايد ببخشي كه اين روزها انقدر گرفتارم و سرگرمم كه چند ماهيه فرصت نكردم از خاطراتت بنويسم منو بايد خيلي خيلي ببخشي عشقممممممممممممممم ولي سعي ميكنم خاطرات اين چند ماه رو هم تا اونجايي كه يادم مياد برات بنويسم چهارشنبه سوري خاله شيدا دعوت كرده بود باغشون ماهم قبول دعوت كرديم و كلي بهشون زحمت داديم خيلي هم به شما خوش گذشت ا اينم گلهاي زيباي درختهاي ميوه كه به باغ زيبايي دو چندان داده بود اينم از قيگور قشنگت  اينم از عكس اختتاميه چهارشنبه سوري  ...
6 خرداد 1395

94/10/08 تولد قمري پسرم

سه شنبه مصادف بود با ولادت حضرت محمد كه تولد قمري سهند جونم هستش  ما هم براي اينكه تو اين روز يه شادي كوچولو كرده باشيم سه تايي رفتيم كيك خريديم به رنگ بن تن بعد رفتيم رستوران گرانو و يه تولد كوچولو سه تايي برگزار كرديم موقع برگشتن هم براي شركت تو جشنواره  ني ني وبلاگ رفتيم اداره مامان باغ كمال و با وجوديكه شب بود چند تا عكس گرفتيم                ...
12 دی 1394